نقاش
خاک روی گل ها راگرفت
مژده ی نقش جدید را داد
نقاش
شنید
رنگی را چید
بی تکلف
مروارید را
بنفش
کشید
نقاش
خندید
بازهم خندید
سالها
روزها
می گذرند
نقاش
نقش می زند
ودر انتطاریک چشم
آه می کشد
خاک روی گل ها راگرفت
مژده ی نقش جدید را داد
نقاش
شنید
رنگی را چید
بی تکلف
مروارید را
بنفش
کشید
نقاش
خندید
بازهم خندید
سالها
روزها
می گذرند
نقاش
نقش می زند
ودر انتطاریک چشم
آه می کشد
0 Comments:
Post a Comment
<< Home