And You And I...

Tuesday, March 28, 2006

نقاش
خاک روی گل ها راگرفت
مژده ی نقش جدید را داد

نقاش
شنید
رنگی را چید
بی تکلف
مروارید را
بنفش
کشید

نقاش
خندید
بازهم خندید

سالها
روزها
می گذرند
نقاش
نقش می زند
ودر انتطاریک چشم
آه می کشد

0 Comments:

Post a Comment

<< Home